امام علي (ع ) و واقعيات

مطالبي كه بازگوكننده ارتباط شخصي اميرالمومنين عليه السلام با واقعيات و رفتار شخصي وي در زندگي است , به گروههايي تقسيم مي شود : 
گروه يكم . مطالبي است كه رابطه او را با خدا بيان مي كند. به اتفاق همه صاحبنظران علوم اسلامي , اميرالمومنين عليه السلام تجسم يافته اي از قرآن بوده و شناخت او درباره قرآن و ايمان او به تمام محتويات آن , در حد اعلا بوده است . نيز اين تجسم در سخنان آن بزرگوار به خوبي روشن مي شود. لذا به طور قطع او نزديكي خدا را به خود مطابق آيات زير اعتقاد داشته و با يقين شهودي آن را دريافته است :
« و ما از رگ گردن به او نزديكتريم . » (1 )
« و او با شماست هر كجا كه باشيد . » (2 )
امام علي (ع ) در مواردي متعدد از نهج البلاغه ارتباط مستقيم خود را با خدا توضيح داده است . از آن جمله :
1 ـ در آن هنگام كه ذعلب يماني از او مي پرسد كه :
136

ادامه نوشته

دلیل برتری علی(ع) بر پیامبران(ع) غیر از پیامبر خاتم(ص)

پرسش:
دلیلی که ثابت کند حضرت علی(ع) از حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام برتر است، چیست؟

پاسخ:

یکی از ادله برتری امام علی(ع) بر همه ابناء بشر جز حضرت رسول اکرم(ص) آیه مباهله است (إفَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبینَ، هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم)[i]زیرا خداوند او را نفس پیامبر خوانده است و مراد از انفسناء در آیه شریفه حضرت علی(ع) بوده است. و چون پیامبر(ص) به اجماع بر همه انبیاء برتری دارد پس حضرت امیر(ع) هم که نفس پیامبر(ص) است بر همه انبیاء برتری دارد. در یک روایت پیامبر(ص) می فرماید: هر که می خواهد به علم آدم، طاعت نوح، حلم ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی بنگرد باید به علی بن ابیطالب(ع) بنگرد[ii]. یعنی برجسته ترین صفت هر پیامبر اولی العزم به تنهایی در امام علی(ع) گنجانیده شده است. و علی مستجمع جمیع خصال و فضایل بر جسته انبیاء اولی العزم است، در حالی که هیچ کدام از انبیاء اولی العزم صفات بر جسته همه انبیاء اولی العزم را یک جا در بر نداشتند.


[i] سوره آل عمران، آیه 61.                                     

[ii]من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه و إلی نوح فی تقواه و إلی إبراهیم فی حلمه و إلی موسی فی هیبته و إلی عیسی فیعبادته فلینظر إلی علی بن أبی طالب، الصراطالمستقیم  ج 1 ص 212.

محبوب ترین خلق خدا


محمد بن حجاج از كسانی بود كه بر اثر تبلیغاتی كه بر ضد علی علیه السلام براه افتاده بود، مرتبت علی علیه السلام را كوچك می شمرد. او همراه باعده ای دیگر، به عیادت انَس بن مالك آمده بود. انس خادم پیامبر بود و مورد احترام مردم. در آن مجلس، سخن از علی علیه السلام به میان آمد ومحمد بن حجاج علی علیه السلام را كوچك شمرد. انس كه این سخن را شنید، پرسید این كیست كه قدر و منزلت علی علیه السلام را نمی شناسد؟ او را كنار من بنشانید. وقتی پسر حجاج را كنار او نشاندند، انس گفت:

به خدا سوگند، آنچه راكه می گویم راست است:

یك روز كه من در محضر پیامبر بودم، اُمّ ایمَنْ خادمه آن حضرت، مرغی بریان آورد. پیامبر پرسید این را برای چه كسی آورده ای؟ ام ایمن عرض كرد: آن را برای شما فراهم كرده ام.

پیامبر فرمود:

اَللّهُمَّ جِئْنی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ اِلَیكَ وَ اِلَی یأكُلُ مَعی مِنْ هذَا الطّائِر.

بار الها! محبوبترین خلق تو نزد خودت و نزد من را برسان تا با من از این مرغ بریان بخورد.

در این هنگام صدای كوفتن در برخاست. پیامبر به من فرمود: انس، بنگر چه كسی در می زند. من پیش خود گفتم: خدایا كاش مردی از انصار آمده باشد. وقتی در را گشودم، علی را دیدم، راستش دلم نمی خواست علی آن كسی باشد كه پیامبر فرموده بود، برای همین، به علی گفتم: پیامبر مشغول كاری است و از ملاقات معذور است. این را گفتم كه علی داخل خانه نشود. وقتی برگشتم، دوباره در زدند. این بار هم با خود گفتم: كاش مردی از انصار باشد. اما وقتی در را گشودم با تعجب، علی را دیدم. باز عذر او را خواستم و برگشتم. بار سوم كه در را كوفتند، پیامبر به من فرمود: هر كس بود او را داخل كن، تو نخستین كسی نیستی كه به قوم خود علاقمند است، او از انصار نیست، او را داخل كن.

من هم رفتم و در را گشودم. علی بود و داخل شد و به دعوت پیامبر بر سر سفره نشست وهمراه آن حضرت از آن مرغ بریان خورد و مشمول دعای پیامبر شد.

محمد بن حجاج كه این را شنید، گفت: ای انس به راستی تو خود حاضر بودی و دیدی كه چنین ماجرایی رخ داد؟

انس گفت: آری من خود شاهد این ماجرا بودم.

پسر حجاج گفت: با خدای خویش عهد می بندم كه از این پس، هرگز مرتبت و منزلت علی را كوچك نشمارم و هر كس كه قدر و مرتبت او را نداند، علی را به او می شناسانم .1

______________

1-المستدرك علی الصحیحین 3/143.

بت شكن

داستان را از زبان علی می شنویم:

آن زمان كه در مكه بودیم، مسلمانان تحت آزار و شكنجه كافران بودند و ما قدرت مقابله با آنان را نداشتیم، یك شب پیامبر مرا خواست و به من فرمود:

وقتی اهل مكه كاملا به خواب رفتند، برای انجام كاری مهم و پنهانی به كعبه می رویم. آن شب پس از اطمینان از بی خبری و غفلت مشركان، پیامبر و من - دو نفری - به مسجد الحرام آمدیم و داخل كعبه شدیم. پیامبر به من دستور داد تا بنشینم، آنگاه پای مبارك خود را بر دوش من نهاد، تا آن حضرت را بلند كنم كه یكی از بت ها را كه در بلندی قرار داشت، سرنگون كند. اما پیامبر دید كه من توان آن را ندارم تا آن حضرت را بالا ببرم. پیامبر از دوش من فرود آمد و به من فرمود: پای خود را روی دوش من بگذار تا تو را بلند كنم. من امر آن حضرت را اطاعت كردم. وقتی پیامبر برخاست آنقدر بالا رفتم كه بنظرم آمد اگر بخواهم به افق آسمان هم برسم، می توانم. به فراز كعبه رسیدم و در آنجا صورتكی از بت دیدم به رنگ زرد و از جنس مس. از هر طرف كوشیدم، تا بر آن بت مسلط شوم و كارش را بسازم. وقتی به فروافكندن بت، توانایی یافتم، پیامبر فرمود: آن را سرنگون كن. من نیز چنان كردم. بت مسین وقتی سرنگون شد، مثل شیشه ای شكست وخرد شد. سپس از دوش پیامبر پایین آمدم و بسرعت از آنجا دور شدیم و درون خانه پنهان گشتیم. تا مبادا كسی از مشركین ما را ببیند و از راز ما با خبر شود. 1
______________________
1-
مسند احمد حنبل 1/183.

ایه اطعام

وفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یخافُونَ یوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یتیماً وَ اَسیراً. اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُریدُ مِنْكُمْ جَزآءً وَ لاشُكُوراً.

آنان به نذر خود وفا می كنند و از روزی كه شرّ آن همه اهل محشر را فرا گیرد، می ترسند. و برای دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر، طعام می دهند.(5) (و گویند) ما بخاطر خدا به شما غـذا می دهیم و از شما هیچ پاداشی و هیچگونه سپاسی نمی طلبیم.

انسان / 9

ماجرا از آنجا آغاز شد كه روزی حسن و حسین نور چشمان رسول خدا صلی الله علیه وآله مریض شدند. خانواده علی هم به سفارش پیامبر برای شفای فرزندان بیمار خود نذر كردند سه روز روزه بگیرند. پس از آنكه آنها شفا یافتند، اقدام به روزه گرفتن نمودند، حتی حسنین هم به بزرگترها پیوستند و به پیروی از پدر و مادر خویش روزه گرفتند. حضرت علی علیه السلام برای افطار مقداری جو تهیه كرد و فاطمه علیها السلام با قسمتی از آن ...

ادامه نوشته

آیه لیلة المبیت

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤوُفٌ بِالْعِبادِ.

و از میان مردم، كسانی هستند كه جانشان را به خاطر خشنودی خدا عرضه می كنند و خداوند نسبت به اینگونه بندگان بسیار مهربان است.

بقره / 207

كافران قریش پس از ناامیدی از تغییر رویه پیامبردردعوت به اسلام، سرانجام تصمیم گرفتند آن حضرت را به قتل برسانند. نقشه آنها این بود که گروهی از مردان قبایل مختلف قریش به خانه پیامبر یورش برند و آن حضرت را در بستر خواب غافلگیر كرده و با ضربات نیزه و شمشیر تكّه تكّه اش كنند.

حضرت جبرئیل فرشته وحی، پیامبر را از تصمیم ناجوانمردانه و وحشیانه كافران آگاه كرد و از سوی خداوند دستور آورد كه ...

ادامه نوشته

زيباترين ملاقات با خدا

به جهت زيباترين بندگي، حضرت علي(ع) بهترين مرگ كه همان شهادت مي‌باشد در حال نماز و در خانه خدا نصيبش شد. آن حضرت با شمشير ابن‌ملجم لعنت‌الله عليه در شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجري در مسجد كوفه فرقش شكافت و در شب جمعه بيست و يكم رمضان به شهادت رسيد.

«فزت و رب‌الكعبه»


ادامه نوشته

زيباترين صبر و بردباري

پس از رحلت پيامبر، حضرت علي(ع) به حق خود نرسيد (غصب خلافت توسط سه خليفه) اما براي حفظ اسلام زيباترين صبر پيشه كرد.

زيباترين پرچمدار

از ابن‌عباس نقل شده است در تمام موقعيت‌ها، در جنگ بدر، احد، حنين، احزاب، فتح مكه و... پرچم رسول خدا(ص) در دست علي(ع) بود و رسول خدا(ص) فرمود: «علي صاحب لوايي»؛ علي پرچمدار من است.

زيباترين بخشش

حديثي از عمار ياسر نقل شده كه مي‌گفت: علي‌بن ابيطالب در نماز نافله در حال ركوع بود كه سائلي در برابر او ايستاد و كمك خواست. علي(ع) انگشتر خود را بيرون آورد و به سائل داد. سائل نزد پيامبر آمد و از اين ماجرا به وي خبر داد. در اين هنگام اين آيه «انما وليكم‌الله و رسوله...» بر پيامبر نازل شد. رسول خدا(ص) فرمود هر كه من مولاي او هستم. علي نيز مولاي اوست. خدايا! دوست بدار كسي را كه او را دوست مي‌دارد و دشمن بدار كسي را كه او را دشمن مي‌دارد.

زيباترين معلم

امام علي(ع) شخصيت‌هاي متفاوت و مهمي را تربيت كردند. اول فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسين(ع) و ام‌كلثوم(ع) و زينب(ع) دوم تربيت ياراني مثل: كميل، مقداد، ابوذر و سوم تربيت مديراني همچون مالك‌اشتر نخعي و تربيت‌هاي عمومي حضرت كه مخصوص همه بشريت است و مي‌تواند راه‌گشاي همه عالم باشد.

زيباترين عبادت

در جنگ صفين تيري در پاي حضرت علي(ع) وارد شد هر چه كردند كه در موقع عادي آن را خارج نمايند از شدت درد و ناراحتي آن جناب نتوانستند. خدمت امام حسن(ع) جريان را عرض كردند فرمود: صبر كنيد تا پدرم به نماز بايستد زيرا در آن حال چنان از خود بيخود مي‌شود كه به هيچ چيز متوجه نمي‌گردد. به دستور امام مجتبي(ع) در آن حال تير را خارج كردند. بعد از نماز علي(ع) متوجه شد خون از پاي مقدسش جاري است. پرسيد چه شده؟ عرض كردند: تير را در حال نماز از پاي شما بيرون كشيديم.

زيباترين افتخار و شجاعت

در جنگ خندق هنگامي كه عمروبن عبدود مبارز طلبيد و كسي پاسخ او را نگفت، علي(ع) به رسول خدا(ص) عرض كرد آيا به من اجازه مي‌دهي؟ پيامبر فرمود: او عمروبن عبدود است. علي گفت: من هم علي‌بن‌ ابيطالبم، هنگامي كه علي(ع) در برابر عمروبن عبدود ظاهر شد پيامبر (ص) فرمود: تمامي ايمان در برابر تمامي شرك آشكار شده است و هنگامي كه علي(ع) او را كشت پيامبر به وي فرمود: اي علي! مژده باد تو را، اگر امروز عمل تو را با اعمال امتم بسنجند، عمل تو برتري خواهد داشت و از حذيفه نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود: يك ضربت علي(ع) در جنگ خندق، از تمامي اعمال امتم تا روز قيامت، برتر است.

زيباترين اخلاص

در حديثي آمده است كه وقتي اميرمؤمنان (ع) بر عمروبن عبدود چيره شد ضربه‌اي به او وارد نساخت، مردم اين كار را بر آن حضرت عيب گرفتند، ولي حذيفه از آن حضرت دفاع كرد. پيامبر (ص) فرمود اين خديفه! علي(ع) خود سبب كارش را خواهد گفت. پس از آن كه علي (ع) عمرو را كشت و نزد پيامبر آمد، پيامبر(ص) سبب كارش را پرسيد. علي(ع) گفت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افكند، من ترسيدم اگر او را بكشم، به نفع خودم كشته باشم، از اين رو او را رها كردم تا خشم من فرو نشست، سپس او را به خاطر خدا كشتم.

زيباترين بت‌شكن

ابو هريره مي‌گويد: رسول خدا روز فتح مكه به علي‌بن ابيطالب فرمود: اين بت را بر فراز كعبه نمي‌بيني؟ علي گفت: چرا اي رسول خدا، پيامبر فرمود: به خدا سوگند، اگر قبيله ربيعه و مضر تلاش كنند تا پاره‌اي از تن مرا در حالي كه زنده‌ام بر دوش بگيرند نخواهند توانست، ولي تو اي علي بايست. پس پيامبر (ص) از بالاي كومه‌زين دو ساق پاي علي(ع) را گرفت و او را از زمين بلند كرد و به قدري بالا برد كه سفيدي زير بغل آن حضرت نمايان شد. سپس به او فرمود: اي علي چه مي‌بيني؟ گفت: مي‌بينم خداوند به وسيله تو به قدري به من شرافت داده است كه اگر بخواهم آسمان را لمس كنم مي‌توانم. پيامبر به او فرمود: اي علي! بت را بردار، علي بت را برداشت و بر زمين افكند. در اين هنگام رسول خدا(ص) از زير پاي علي(ع) كنار آمد و اميرمؤمنان به زمين افتاد و خنديد. پيامبر فرمود: اي علي چرا مي‌خندي؟ گفت: از بالاي كعبه افتادم و هيچ آسيبي به من نرسيد! پيامبر فرمود: چگونه به تو آسيب رسد در حالي كه محمد تو را بالا برده و جبرئيل تو را فرود آورده است.

زيباترين جانشين

پيامبر اكرم(ص) در حجه‌الوداع تصميم گرفت كه مكه را به عزم مدينه ترك گويد تا اينكه امين وحي در نقطه‌اي به نام «غدير خم» فرود آمد او را با آيه‌ زير مورد خطاب قرار داد كه «بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته.

آنچه كه از طرف خدا فرستاده شده به مردم ابلاغ كن و اگر ابلاغ نكني رسالت خود را تكميل نكرده‌اي، خداوند ترا از شر مردم حفظ مي‌كند.

لحن آيه حاكي است كه خداوند انجام امر خطيري را به عهده پيامبر گذارده است. چه امر خطيري بالاتر از اينكه در برابر ديدگان صدهزار نفر، علي(ع) را به مقام خلافت و وصايت و جانشيني نصب كند. از اين نظر دستور توقف صادر شد تا همه جمع شوند و براي پيامبر سايباني درست كرده و پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند سپس بر روي نقطه بلندي كه از جهاز شتر تربيت داده بودند قرار گرفت و با صداي بلند و رسا خطبه‌اي خواند و فرمود: خدا مولاي من، و من مولاي مؤمنان هستم، و من بر آن‌ها از خودشان اولي و سزاوارترم، همانا اي مردم! من كنت مولاه فهذا علي مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه واجب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادرالحق معه حيث دار.

هر كس را من مولايم، علي مولاي اوست. خداوندا كساني را كه علي را دوست دارند، آنان را دوست بدار، و كساني كه او را دشمن بدارند دشمن دار. خدايا! ياران علي را ياري كن، دشمنان علي را خوار و ذليل نما، و او را محور حق قرار بده.

زيباترين ازدواج

خواستگاران زيادي روي عادت ديرينه، و اشراف و بزرگاني اصرار داشتند با دختر گرامي پيامبر(ص)، فاطمه(س) ازدواج كنند. زيرا آنان چنين مي‌پنداشتند كه براي جلب رضايت عروس و پدر امكانات لازم را در اختيار دارند ولي غافل از اينكه اين دختر به موجب آيه مباهله و تطهير داراي مقام بلند و معصوم از گناه شمرده مي‌شود و همشأن او نيز بايستي از نظر فضيلت و تقوي بايستي صدق و صفا و ايمان و اخلاص، فضائل معنوي و سجاياي اخلاقي داشته باشد و اين اوصاف در شخصيتي جز علي(ع) جمع نيست. تا اينكه روزي اميرمؤمنان شخصاً شرفياب محضر رسول خدا(ص) گرديد تا از دختر پيامبر خواستگاري كند. اما حجب و حيا، سراسر بدن او را فرا گرفته بود، سر به زير افكنده و گويا مي‌خواهد مطلبي را بگويد ولي شرم مانع از گفتن آن است. پيامبر گرامي او را وادار به سخن گفتن كرد. او با اداي چند جمله مقصود خود را رساند و پيامبر(ص) با تقاضاي علي(ع) موافقت كرد و فرمود: شما مقداري صبر كنيد تا من اين موضوع را با دخترم در ميان بگذارم، وقتي مطلب را به فاطمه(س) گفت سكوت، سراپاي زهرا را فراگرفت. پيامبر برخاست و فرمود: الله‌اكبر سكوتها اقرارها.

و نيز از جابربن عبدالله نقل شده است كه گفت: هنگامي كه پيامبر(ص) فاطمه را به علي تزويج كرد، قريش نزد پيامبر(ص) آمدند و گفتند: فاطمه را با مهري اندك به علي تزويج كردي! پيامبر فرمود: من فاطمه را به علي تزويج نكردم، بلكه خدا او را در كنار درخت طوبي به علي تزويج كرد و فرشتگان در عقد ازدواج او حضور داشتند و خدا به درخت طوبي فرمان داد كه ميوه‌هايش را نثار كند، درخت طوبي هم در و ياقوت و زبرجد سبز نثار كرد.

زيباترين برادر

اكثر تاريخ‌نويسان و محدثان شيعه و سني بيان نمودند پيامبر(ص) پيش از آنكه مهاجرين به مكه هجرت كنند، ميان دو به دوي آن‌ها پيوند برادري برقرار كرد تا اينكه بالاخره جز علي(ع) كسب نماند مسلمانان در شگفت بودند كه چگونه پيامبر او را رها كرد و با كسي از مسلمانان برادرش نخواند آنگاه پيامبر به علي فرمود: آيا راضي مي‌شوي كه من برادر تو باشم چهره‌اش از هم گشود و گفت: آري يا رسول‌الله، پيامبر فرمود: «انت اخي في‌الدنيا و لاخره» تو برادر من در دنيا و آخرت هستي.

قندوزي حنفي، جريان را به طور كامل‌تر نقل نموده و مي‌گويد، پيامبر در جواب سؤال علي فرمود: به خدايي كه مرا براي هدايت مردم مبعوث فرموده سوگند كار برادري تو را براي اين به عقب انداختم كه مي‌خواستم در پايان با تو برادر شوم. تو نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسي، جز اينكه پس از من پيامبري نيست، تو برادر و وارث من هستي.

زيباترين بستر خواب

فرشته وحي، پيامبر را از نقشه شوم مشركان آگاه ساخت و او را وادار به مهاجرت كرد و قرار شد براي كور كردن خط تعقيب، كسي در رختخواب پيامبر بخوابد، تا مشركان تصور كنند كه پيامبر بيرون نرفته و درون خانه است. در نتيجه، تنها به فكر محاصره خانه او باشند و عبور و مرور را در كوچه‌ها و اطراف مكه آزاد بگذارند و در اين فرصت پيامبر به نقطه‌اي پناه ببرد كه احدي از مأموران متوجه او نشود. آن كسي كه حاضر شد جان خود را فداي پيامبر نمايد و در جايگاه پيامبر بخوابد تا توطئه‌اي كه از طرف مخالفان براي قتل پيامبر چيده شد، علي(ع) بود زيرا قواي كفر اطراف خانه وحي را احاطه كرده و منتظر فرمان بودند كه پيامبر را در خوابگاه خود قطعه قطعه كنند. حتي عده‌اي اصرار داشتند كه همان نيمه شب نقشه خود را عملي سازند كه با پيشنهاد ابولهب تصميم گرفتند كه بامدادان در هواي روشن نقشه را عمل سازند وقتي كه مشركان با شور و شوق خاصي در صبح صادق وارد حجره شدند، علي با كمال خونسردي سر از بالش برداشت و فرمود: چه مي‌گوييد؟ گفتند: محمد را مي‌خواهيم و او كجاست؟ فرمود: مگر او را به من سپرده بوديد تا از من تحويل بگيريد، او اكنون در خانه نيست. خوابيدن علي(ع) در بستر پيامبر در آن شب پرغوغا به اندازه‌اي ارزش داشت كه خداوند جهان در قرآن، آن را ستوده و جانبازي در راه كسب رضايت الهي ناميده است.

و اين آيه به نقل بسياري از مفسران در اين مورد نازل گرديده است «سوره بقره/207)

«و من الناس من يشري نفسه ابتضاء مرضات‌الله و الله روف بالعباد»

برخي از مردم با خدا معامله نموده و جان خود را براي رضايت خدا از دست مي‌دهند خدا به بندگان خود مهربانست. مفسران و محدثان و دانشمندان در تمام قرون و اعصار اعتراف كردند كه آيه فوق در «ليله‌المبيت» درباره فداكاري علي(ع) نازل گرديده است.

زيباترين شمائل

هر كسي دوست دارد به هيبت اسرافيل، مرتبه ميكائيل و جلالت جبرائيل پي برد، و هر كس مايل است به سازگاري آدم، خدا ترسي نوح، دوستي ابراهيم، اندوه يعقوب، جمال يوسف، مناجات موسي، صبر ايوب، زهد يحيي، سنت يونس، پرهيز عيس و منزلت و كمال و خوي محمد(ص) پي ببرد، بايد به جمال و شمائل علي(ع) بنگرد. زيرا خداوند همه خصايل ملايك و انبياء را در امام علي(ع) جمع كرده است و اين همه امتياز را جز علي(ع) هيچ كسي نداشته است. آري به راستي اگر جوياي عبادت، عدالت، سخاوت، شجاعت، سياست، قضاوت، عصمت، طهارت، فتوت، حكمت، علم، حلم و بردباري، پاسداري از حقوق مردم، انفاق و ايثار و ديگر فضائل انسانيت باشيم همه را بايد در وجود امام علي(ع) جستجو كنيم.